۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

فرشته نگهبان!

مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت سر گفت:
اگر یک قدم دیگر جلو بروی کشته می شوی!!
مرد ایستاد و در همان لحظه آجری از بالای سر به جلوی پایش افتاد! مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دور و برش را نگاه کرد، اما کسی را ندید!!
به هر حال او نجات پیدا کرده بود و به راهش ادامه داد... به محض اینکه می خواست از خیابان رد شود بار دیگر همان صدا گفت:
ایست!
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد!!
باز هم نجات پیدا کرد... آنگاه مرد پرسید:
تو که هستی؟!
و صدا جواب داد:
من فرشته نگهبانت هستم!
مرد فکری کرد و گفت:
پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام