۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

قحطی...!

 اوایل دهه شصت نوجوانی بیش نبودم، اما خوب به خاطر دارم آن روزهایی را كه تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود! تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می كردیم و اگر شانس یارمان بود و از همان شامپوها یک عدد صورتی رنگش كه رایحه سیب داشت گیرمان می آمد حسابی كیف می كردیم!
سس مایونز كالایی لوكس به حساب می آمد و ویفر شكلاتی " یام یام " و آدامس " بوبی " تنها دلخوشی كودكی ما بود!
صف های طولانی در نیمه شبهای سرد زمستان برای 20 لیتر نفت، بگو مگو ها سر كپسول گاز كه با كامیون خاور یا وانت نیسان در محله ها توزیع می شد، خالی كردن گازوئیل با ترس و لرز در نیمه های شب...
بنزین 3 تومانی با کوپن، روغن، برنج و پودر لباسشویی جیره بندی بود!
نبود پتو در بازار، خانواده تازه عروسان را برای تهیه جهیزیه به دردسر می انداخت و پوشیدن کتانی آدیداس، یک رویا بود!
همه اینها بود... بمب هم بود... و موشک و شهید و... اما كسی از قحطی صحبت نمی كرد! یادم است با تمام فشارها وقتی وانت ارتشی برای جمع آوری كمکهای مردمی وارد كوچه می شد بسته های مواد غذایی، لباس و پتو از تمام خانه ها سرازیر بود! همسایه ها از حال هم با خبر بودند؛ لبخند بود... مهربانی بود... خوب، درد هم بود...
امروز اما فروشگاههای مملو از اجناس لوكس خارجی در هر محله و گوشه كناری به چشم می خورند و هرچه بخواهید و نخواهید در آنها پیدا می شود! از انواع شكلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی، لباس و لوازم آرایش تا موبایل و تبلت... داروهای لاغری تا صندلی های ماساژور... نوشابه انرژی زا تا بستنی با روكش طلا... رینگ اسپرت تا...
و حال با تن های فربه، تكیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل های گرانقیمت از شنیدن كلمه قحطی به لرزه افتاده به سوی بازارها هجوم می بریم تا مبادا تی شرت " بنتون " و " جیوردانو " گیرمان نیاید! مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب شود! ویسكی گیرمان نیاید چی؟!
اشتهایمان برای مصرف، تجمل، پزدادن و له كردن دیگران سیری ناپذیر شده است! ورشكسته شدن انتشارت، بی سوادی دانشجوهامان، بی سوادی استادها، عقب افتادگی در علم و فرهنگ و هنر، تعطیلی مراكز ادبی، فرهنگی و هنری و... برایمان مهم نیست، اما از گران شدن ادكلن مورد علاقه مان سخت نگرانیم!
می شود كتابها نوشت و... و خلاصه اینكه این روزها لبخند جایش را به پرخاش داده و مهربانی جایش را به خشم! هر كس تنها به فكر خویش است و به فكر تن خویش!
قحطی، امروز قحطی انسانیت است... قحطی همدلی...!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام