۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

آرامش در باد...

آورده اند روزی مزرعه داری که زمين های زراعتی بزرگی داشت و به تنهايی نمی توانست کارهای مزرعه را انجام دهد، تصميم گرفت برای استخدام يک دستيار اعلاميه ای بدهد؛ اما چون محل مزرعه در منطقه ای بود که طوفان های زيادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها می شد، افراد زيادی مايل به کار در آنجا نبودند!
سرانجام روزی يک مرد ميانسال لاغر نزد مزرعه دار آمد؛ مزرعه دار از او پرسيد:
آيا تاکنون دستيار يک مزرعه دار بوده ای؟!
مرد جواب داد:
من می توانم موقع وزيدن باد بخوابم!!
به رغم پاسخ عجيب مرد، چون مزرعه دار به يک دستيار احتياج داشت او را استخدام کرد...!
مرد به خوبي در مزرعه کار می کرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام مي داد و مزرعه دار از او راضی بود...
سرانجام يک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش می رسيد! مزرعه دار از خواب پريد و فرياد کشيد:
طوفان در راه است...!
فورا به سراغ کارگرش رفت و او را بيدار کرد و گفت:
بلند شو؛ طوفان می آيد... بايد محصولات و وسايلمان را خوب ببنديم و مهار کنيم تا باد آنها را با خود نبرد!
مرد همانطوری که در خواب بود، گفت:
نه ارباب! من که به شما گفته بودم وقتی باد می ورزد من می خوابم!!
مزرعه دار از اين پاسخ عصبانی شد و تصميم گرفت فردا او را اخراج کند! سپس با عجله بيرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد، که با کمال تعجب ديد که تمامی محصولات با تور و گونی پوشيده شده است!! گاوها در اصطبل و مرغها در مرغدانی هستند! پشت همه درها محکم شده است و وسائل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند...!
مزرعه دار متوجه شد که دستيارش فکر همه چيز را کرده و همه موارد ايمنی را در نظر داشته است، بنابراين حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد!

نتیجه اخلاقی: وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چيزی ترس نخواهد داشت...!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام