۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

شرافت از دست رفته ی پزشکی...!

ماجرای ذیل را یکی از دوستان برایم تعریف کرده است؛ بنده هیچ قضاوت ارزشی انجام نمی دهم، زیرا اهلیت آن را ندارم و صرفا جهت اطلاع رسانی آن را ذکر می کنم.
اما فارغ از صحت و سقم ماجرا، یک چیز بدیهی است و آن نابودی پایه های اخلاق در جامعه امروزی ایران است! این موضوع انحصار به یک صنف، قوم یا منطقه ندارد و متاسفانه به دلایل عدیده‌ای که پرداخت به آن در این مجال میسر نمی‌باشد، در طول بیست - سی سال اخیر به طرز فاجعه آمیزی مبانی اخلاقی افراد و جامعه ایرانی، سست و لرزان شده است!
داستان ذیل تنها یکی از نمونه های آن است...

پیش گفتار

مدت زمانی بود وقت خالی نیافته بودم که این فاجعه را بنویسم! حال به شما دوستان عزیزم پیشنهاد می کنم وقت بگذارید و این مقوله را بخوانید؛ چرا که مطمئنم شما هم به این مشکل بر خواهید خورد! به خصوص این روزها که به لطف فراهم کردن رفاه مثال زدنی دولت مهرورز برای ملت ایران (!)، مشکل گرفتگی عروق قلبی بیشتر از حد تصور زیاد شده است!!
ضمنا لازم می دانم پیشاپیش تقاضا کنم که اگر از دوستان عزیز خواننده، دوست عزیزی پزشک بود یا اطلاعات پزشکی کاملتری داشت، وارد بحث شود؛ و یا اگر چیزی را به اشتباه بیان کرده ام، نوشته ام را اصلاح کند.
نمی دانم پزشک ها چقدر به آن سوگندی که زمان فارغ التحصیلی شان می خورند، وفادار می مانند! و یا اصلا یادشان مانده چیزی از مواردش را یا نه؟!
خوب؛ انتظاری نیست! این سوگندنامه هم مثل همه ی چیزهای خوب این مملکت، صوری است!! اما بحث من بر سر شرافت گمشده ی پزشک هاست! اصلا و ابدا هم ربطی به سوگندنامه ندارد؛ که نادیده هم مشخص است راه، کدام است و چاه، کدام...!

از حواشی بگذریم و برسیم به اصل موضوع...

حدود دو ماه پیش نیمه های شب، یکی از بستگانم مشکلی برایش پیش آمد و به اورژانس مراجعه کرد؛ در واقع به اورژانس برده شد! پزشک کشیک به سکته ی قلبی مشکوک شد و از آنجائیکه متخصص قلب مقیم حضور نداشت، صبر کردند تا صبح که حضرت حاکم نزول اجلال بفرمایند!!
آمد و دید و آزمایش نوشت و رفت و برگشت و تجویز کرد:
آنژیوگرافی!
این دوست دل نازک ما هم پر از ترس و اضطراب رفت زیر نیمچه تیغ آنژیوگرافی...!
نتیجه... 20 درصد گرفتگی قلبی!
تجویز... درمان دارویی!
بیچاره این دوست ما هم ماند و دعای خیر به جان پزشک مهربانی که خیالش را از عمل قلب باز راحت کرده بود!
چند هفته گذشت و قرعه ی کار به نام پدر و مادر خودم افتاد!
برای تکمیل مدارک پزشکی حج می بایست برگه ی سلامت قلب هم می گرفتند؛ بنابراین برای این کار اقدام کردند و متاسفانه نوار قلب مشکل داشت!
تست ورزش دادند و باز مشخص شد مشکل دارد!
تجویز:
آنژیوگرافی!
استرس وارده به یک خانواده را در این گونه موارد خودتان درک کنید! پدر و مادر مشکوک به گرفتگی عروق...
یک لحظه هم که هر دوشان را همزمان روی تخت بیمارستان تصور کنی، برای شب و روزت کافی است!!
از ترس، رنگ به روی مادر نمانده بود... آنقدر شجاعتش ترک خورده بود که داشت آرزو می کرد که ای کاش بچه ی من را ببیند و حسرت می خورد که اگر ندیدم چه...؟!
لابد باید به پدرم تکیه می کرد که آن بیچاره خودش بار خودش را اگر می کشید خیلی هنر کرده بود!
با سابقه ی بیماری قلبی در خانواده ی ما، همه ی ذهن ها به سوی عمل قلب بازی رفته بود که به زودی هر دوشان باید انجام می دادند...!
اما پدرم سماجت کرد و برای مشاوره نزد چند پزشک آشنا رفت، هر چند خارج از تخصص و بصورت دوستانه!
تست ورزش ها را دیدند و آنها هم آنژیوگرافی همکارشان را تایید کردند و حتی برای مادرم تاکید کردند " اورژانسی! "
تنها شانس ما این بود که پسرخاله ام که پزشک است و در آمریکا تخصص (دقیقا نمی دانم چه تخصصی) می خواند، به ایران آمده بود؛ او هم تستها را دید و گفت:
مشکل که دارد، ولی چرا آنژیوگرافی؟! در ایران مگر سیتی آنژیو ندارید؟!
این اصطلاح جدید نجات بخش را بلعیدیم و پی آن را گرفتیم و رسیدیم به بیمارستان قلب و دی و امام‌خمینی! از هر جا که می دانستیم در مورد آن آمار گرفتیم تا فرقش را با آنژوگرافی ببینیم چیست؛ که پزشک های قلب همگی گفتند:
به دقت آنژیوگرافی نیست! نکند گول بخورید ها...!
حالا حسن این سیتی آنژیو چه بود که ما افتادیم دنبال ردپاهای حضورش؟! این بود که رگ کشاله را تیغ نمی زدند تا پاره کنند و یک دوربین بفرستند داخل رگها...! یعنی خون نمی پاشید تا سقف اتاق آنژیوگرافی...! بعد هم یک کیسه ی شن نمی گذاشتند روی پای آدم که خون نزند بیرون....!
یک ماده ی رادیواکتیو تزریق می شد و با یک دستگاه خیلی خوش برخورد (شبیه MRI) همان کار بدون هیچ ترس و اضطرابی و بدون ریختن یک قطره خون انجام می شد! فقط گیر کرده بودیم بر سر آن جمله که:
به دقت آنژیوگرافی نیست؛ گول نخورید ها...!
حالت واضح و مشترکی که توی چشمهای همه ی آن متخصصین قلب دیدم " جا خوردن بود! "
نمی‌دانستند اسم سیتی آنژیو را از کجا فهمیده ایم! به پدرم گفتم بیشتر مشورت کند، که بوی پول دارم حس می کنم! جالب اینکه خودش هم همین حس را کرده بود!
تحقیقات ما انجام شد و نتیجه آن جالب بود! " سیتی آنژیو " نه تنها دقتش کمتر از آنژیو نبود، که مقایسه شان شبیه بود به مقایسه ی فلاپی دیسک و DVD. تفاوت تکنولوژی ها بالای بیست سال بود!!
خلاصه، دلمان قرص شد و هر دوشان با هزینه ای حدود هشتصدهزار تومان سیتی آنژیو را انجام دادند و شکر خدا مجموع گرفتگی هر دوشان روی هم 20 درصد هم نبود!

حال سوال اینجاست که آن شرافت گمشده کجاست؟!

عرض می کنم... هزینه ی آنژیوگرافی (که تیغ دارد و ترس و خون)، برای هر نفر حدود یک تا یک و نیم میلیون تومان است و هزینه ی سیتی آنژیو حدود چهارصد هزار تومان!
زمانی که صرف آنژیوگرافی می شود، با احتساب یک تا دو شب بستری بودن بعد از آن (جدای از وقتهای پذیرش و نوبت دهی و...) حدود دو روز است و وقتی که صرف سیتی آنژیو می شود (باز هم جدای از پذیرش و نوبت دهی و...) حدود نیم ساعت!
ترس و اضطراب شان را هم مقایسه نکنم که لابد می دانید...!

پس، گیر این پزشک های متخصص قلب و عروق کجاست؟!

مشکل خیلی پیچیده نیست؛ آنژیوگرافی را فقط متخصص قلبی که دوره ی مخصوص آنژیوگرافی را دیده باشد می تواند انجام بدهد، ولی سیتی آنژیو را یک رادیولوژیست (که البته او هم باید دوره دیده باشد) می تواند انجام دهد! یعنی انحصار آنژیوگرافی دست صنف خودشان (متخصصین قلب و عروق) است و انحصار سیتی آنژیو دست دیگران!! و از آنجائیکه طبیعتا یک مرکز پزشکی ترجیح می دهد برای انجام کاری مشابه، حقوق خیلی کمتر یک رادیولوژیست را بدهد تا حقوق بالای یک متخصص قلب را...!
و خوب، تجارت کثیف متخصصین قلب و عروق (که با جراح قلب فرق می کند) را که می بینید...!

و اما حالا عمق فاجعه کجاست؟!

عمق فاجعه اینجاست که این جماعت، نخورده نیستند! هشت شان گرو نه شان نیست! خیلی راحت می توانند ماهی بیست - سی میلیون تومان در بیاورند (و خیلی هم بیشتر از اینها...!) اما باز گدا صفتانه چشمشان دنبال یک قران دوزار پولی است که از هر آنژیوگرافی به جیب می زنند، بدون اینکه به فکر سلامتی و راحتی بیمار باشند! حتی گستاخی و دزدی (که اتفاقا حقیقت معنای دزدی همین جاست!) را به حدی می رسانند که تمام تلاششان را برای پشیمان کردن بیمار از دستیابی به راه تشخیص جدیدتر و کم هزینه تر و آسانتر بکار می گیرند! تازه اگر از هماهنگی های پلیدشان برای " ناشناخته ماندن " این تکنولوژی بگذریم!!
بعد از پدر و مادرم، دایی ام هم سراغ چک آپ رفت؛ ده سال پیش آنژیوگرافی کرده بود و حالا باید دوباره تست ورزش می داد! تستش مشکل داشت و تجویز متخصص قلب و عروق هم طبیعتا معلوم بود... آنژیوگرافی!
نزد چهار – پنج تا از بهترین متخصصین قلب تهران رفت (که اگر هر شخصی فکر می کند صدایش به جایی می رسد، درخواست کرد اسامی شان را به او می دهم) و همه گفتند آنژیوگرافی!
آنقدر برایش چرب زبانی و بازاریابی کرده بودند که ما هر چه می گفتیم بیا اول برو سیتی آنژیو انجام بده، با اینکه از آنژیوگرافی می ترسید، قبول نمی کرد و استدلال پزشک را با این توجیه که اگر رگش گرفته بود همانجا یکباره برایش بالن می زنند یا استنت می گذارند و چه و چه، پذیرفته بود! تاکید هم کرده بودند " اورژانسی " است و حتی از سفر با ماشین یا هواپیما و یا هر وسیله ی دیگری منعش کرده بودند و نوبت اضطراری هم بهش داده بودند، یعنی " همین فردا صبح! "
ای شرم بر شما و به درسی که خوانده اند که حالا هیچ فرقی با این بازاریاب های شرکت های هرمی ندارند...!
به هر زحمتی بود راضی اش کردیم برود سیتی آنژیو... و رفت... و نتیجه:
گرفتگی جزیی!
درمان:
یکی - دو تا قرص فقط...!
این فریاد را کجا باید زد؟! به کی باید گفت پزشک های مملکت تبدیل شده اند به حسابهای بانکی ناطق؟!

حال نکته جالب قضیه می دانید کجاست؟!

کمی بیشتر که تحقیق کردیم، دریافتیم قیمت دستگاه سیتی آنژیو کمتر از سه میلیون دلار است! پولی که یعنی هیچ! ولی فقط سه دستگاه از آن در داخل ایران داریم!! چرا؟! چون برای وارد کردنش (حتی بخش خصوصی) باید از وزارت بهداشت تاییدیه گرفت و آنها هم تایید نمی کنند!! (جز همان سه تایی که لابد برای دوست و آشناست!!) چرا؟! چون آنها که باید تایید کنند خودشان متخصص قلب هستند و بازارشان به خطر می افتد!!

" ... سوگند یاد می كنم كه از تضییع حقوق بیماران بپرهیزم و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم دارم... "

رگ گردنتان باد نکرده هنوز؟!!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام