۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

کفش شماره 43

روزی رئیس جمهور محبوب یکی از کشورهای جهان سومی که انرژی هسته ای حق مسلم اونها هستش، با لباس مبدل برای دیدار از مناطق محروم رفته بود که یک پسر بچه کوچولو رو دید که داره با پای برهنه راه میره... بهش گفت:
پسرم! به امید خدا کلاس چندمی؟
پسر پابرهنه گفت:
به امید خدا هنوز مدرسه نمیرم!
رئیس جمهور محبوب گفت:
پس به امید خدا چیکار می کنی؟!
پسر پابرهنه گفت:
به امید خدا ننه و بابام مردند و من کارگر هستم!
رئیس جمهور محبوب بهش گفت:
پس چرا کفش نپوشیدی؟!
پسر پابرهنه گفت:
چون کفش ندارم!
رئیس جمهور محبوب خیلی ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن تا عکاس ها ازش چند تا عکس بگیرند!! اونوقت به پسر گفت:
من بهت قول میدم وقتی رفتم تهران برات یک کفش بفرستم!
پسر پابرهنه گفت:
تو چی کاره هستی که می خوای برای من کفش بخری و بفرستی؟!
رئیس جمهور محبوب گفت:
من رئیس جمهور محبوب هستم!!
پسر گفت:
پس رئیس جمهور محبوب توئی؟!
رئیس جمهور محبوب با خوشحالی گفت:
پس منو شناختی؛ حالا بگو شماره پات چنده که برات از تهران کفش بفرستم؟!
پسر گفت:
شماره پای من 43 است!!
رئیس جمهور محبوب گفت:
ولی کفش شماره 43 که برای تو خیلی بزرگه؟!
پسر گفت:
تا موقعی که تو به وعده ات عمل کنی و کفش رو بفرستی شماره پای من 43 میشه...!!!

۱ نظر:

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام