۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

شهر بدون مرد...

شهر بدون مرد، شهر درده
قربون شكل ماه هر چی مرده
قربون اون مردای دل شكسته
قربون اون دستای پینه بسته
مردای ده، مردای كاه و گندم
مردای ده، مردای خوان هشتم
مردای پشت كوه، مثل خورشید
تو دلشون هزار جام جمشید
مردای سوخته زیر هرم آفتاب
مردای ناب و كم نظیر و كمیاب
كیسه چپق ها به پر شالشون
لشگر بچه ها به دنبالشون
بیل و كلنگشون همیشه براق
قلیونشون به راه، دماغشون چاق
صبح سحر پا میشن از رختخواب
یکسره رو پان تا غروب آفتاب
چار تای رستمن به قد و قامت
هیكلشون توپ، تنشون سلامت
نبوده غیر گرده گلاشون
غبار اگر نشسته رو كلاشون
كلامشون دعا، دعاشون روا
سلام و نون و عشقشون بی ریا
مردای نازدار مرد شهرن
با خودشون هم این قبیله قهرن
مردای اخم و طعنه بی دلیل
مردای سرشكسته زن ذلیل
مردای دكترای حل جدول
مردای نق نقوی لوس تنبل
لعنت و نفرین می كنن به جاده
اگه بِرن چار تا قدم پیاده
مردای خواب تو ساعت اداری
تازه دو ساعتم اضافه كاری
توی رگاشون می كشه تنوره
تری گلیسیرید و قند و اوره
انگار آتیش گرفته ترمه هاشون
همیشه تو همه سگرمه هاشون
به زیردست ترشی و عبوسی
به منشی اداره چاپلوسی
برای جستن از مظان شک ها
دائره المعارف كلک ها
بچه به دنیا میارن با نذور
اغلبشون یه دونه، اون ‌هم به زور
پیش هم از عاطفه دم می زنن
پشت سر اما واسه هم می زنن
اینجا مهم فقط مقام و پسته
مردای شهری كارشون درسته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام