روزی میان یک ماده شتر و فرزندش گفت و گویی به شرح زیر صورت گرفت...
بچه شتر:
مادر جون؛ چند تا سوال برام پیش آمده است! آیا می تونم ازت بپرسم؟!
شتر مادر:
حتما عزیزم؛ چیزی ناراحتت کرده است؟!
بچه شتر:
چرا ما کوهان داریم؟!
شتر مادر:
خوب پسرم، ما حیوانات صحرا هستیم؛ در کوهان آب و غذا ذخیره می کنیم تا در صحرا که چیزی پیدا نمی شود بتوانیم دوام بیاوریم!
بچه شتر:
چرا پاهای ما دراز و کف پای ما گرد است؟!
شتر مادر:
پسرم؛ قاعدتا برای راه رفتن در صحرا و تندتر راه رفتن، داشتن این نوع دست و پا ضروری است!
بچه شتر:
چرا مژه های بلند و ضخیم داریم؟! بعضی وقتها مژه ها جلوی دید من را می گیرد!
شتر مادر:
پسرم؛ این مژه های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که چشمهای ما را در مقابل باد و شن های بیابان محافظت می کنند!
بچه شتر:
فهمیدم! پس کوهان برای ذخیره کردن آب است، برای زمانی که ما در بیابان هستیم؛ پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه هایمان هم برای محافظت چشمهایمان در برابر باد و شن های بیابان است... فقط یک سوال دیگر دارم!
شتر مادر:
بپرس عزیزم!
بچه شتر:
پس ما در این باغ وحش چه غلطی می کنیم؟!!
نتیجه گیری اخلاقی:
مهارتها، علوم، توانایی ها و تجارب فقط زمانی مثمرثمر است که شما در جایگاه واقعی و درست خود باشید؛ پس همیشه از خود بپرسید الان شما در کجا قرار دارید؟!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر