۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

خردل...!

آورده اند كه در كنفرانس تهران، در یکی از روزها چرچيل، روزولت و استالين بعد از ميتينگ های پی در پی آن روز تاريخی، برای خوردن شام با هم نشسته بودند!
در کنار میز، یکی از سگ های چرچیل ساکت نشسته بود و به آنها نگاه می کرد! چرچیل خطاب به همراهانش گفت:
چطوری میشه از این خردل تند به این سگ داد؟!
روزولت گفت:
من بلدم!
و مقداری گوشت برید و خردل را داخل گوشت مالید و به طرف سگ رفت و گوشت را جلوی دهانش گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد!
سگ گوشت را بو کرد و شروع به  خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید؛ خردل دهان سگ را سوزاند و از خوردن صرف نظر کرد!
بعد نوبت به استالین رسید! استالین گفت:
هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیره!
و مقداری از خردل را با انگشتهایش گرفته و به طرف سگ بیچاره رفته و با یک دستش گردن سگ را محکم گرفته و با دست دیگرش خردل را به زور به داخل دهان سگ چپاند! سگ با ضرب زور خودش را از دست استالین رهانید و خردل را تف کرد!
در این میان که چرچیل به هر دوی آنها می خندید، بلند شد و گفت:
دوستان! هر دوتاتون سخت در اشتباهید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور بشه بخوره!!
روزولت گفت:
چطوری؟!
چرچیل گفت:
نگاه کنید!
و بعد بلند شد و با چهار انگشتش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید! سگ زوزه کشان در حالی‌ که به خودش می پیچید شروع به لیسیدن خردل کرد!!
چرچیل  گفت:
دیدید چطوری می توان زور را بدون زورزدن به مردمان احمال  کرد...!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام