۱۳۹۱ آبان ۲, سه‌شنبه

تبلور ایران اسلامی!!

ایران خودرو بعد از تحریم!!

برو خود را باش...


با آدم ضعیف تر از خودتان تا حالا پینگ پونگ بازی کرده اید؟
منظورم اینهایی هستند که تازه راکت به دست شده اند و چند ساعتی مربی داشته اند و تازه از استایل والیبال به تنیس روی میز آمده اند ( با راکت اسپک می زنند! )
خیلی عجیبه که اینها چون بد بازی می کنند، نمی توانید ببریدشان و اصلا هم مهارت شما مهم نیست! طرف عملا یک بازی دیگری می کند و توهم زده که پینگ پونگ دارد بازی می کند... من و تو هم عملا در این توهم وقتمان حرام می شود و اتفاق بدتر این که وقتی با یک آدم حسابی پای بازی می نشینی، می بینی مهارتت خیلی کم شده و طول می کشد تا به سطح بازی اصلی خودت برسی!

اینها را نوشتم تا حرف اصلیم را بگویم...
وقتی با یک آدم کم فهم معاشرت می کنی و یا آدمی که خودش را به نفهمی می زند، وقتی با یک آدم خاله زنک دم به دم می شوی، وقتی با آدم احمق دمخور می شوی که قضاوتهای عجیب و غریب و خرافی دارد و تحملش می کنی، وقتی با یک آدم روبرو می شوی که دغدغه هایش مسکن و رستوران و لباس برند و... می باشد، دیگر انتظار نداشته باش که از حرام شدن وقتت غصه بخوری... از درجا زدنت هم خجالت نمی کشی... از تجمع برنامه ای نصفه عمل شده و کارهای نیمه تمامت ککت هم نمی گزد... از نخواندن آخرین مقاله تخصصی رشته ات بهت بر نمی خورد... یا ندیدن فلان دانشمند و بلد نبودن مفاهیم بلند حافظ و مولوی و... دردت نمی آورد!!
به مردنت ادامه بده، یا مثل یک بزرگمرد از این وضعیت بیا بیرون و نگذار زنده به گور شوی و بشوی یک مرده متحرک...

" دکتر علیرضا شیری "

پانوشت: پرواز كن آنگونه كه می خواهی... وگرنه پروازت می دهند آنگونه كه می خواهند!

۱۳۹۱ مهر ۲۸, جمعه

" حبیب " خواننده پاپ، در یکی از خیابانهای تهران!

عشقی که ما مسلمانان از آن بی خبریم...


یک پژوهشگرانسان شناس، در آفریقا، به تعدادی از بچه های بومی یک بازی را پیشنهاد کرد!
او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت هر کسی که زودتر به آن برسد آن میوه های خوشمزه را برنده می شود! هنگامی که فرمان دویدن داده شد، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و با یکدیگر دویده و در کنار درخت، خوشحال به دور آن سبد میوه نشستند...!
وقتی پژوهشگر علت این رفتار آنها را پرسید و گفت:
در حالی که یک نفراز شما می توانست به تنهایی همه میوه ها را برنده شود، چرا از هم جلو نزدید؟!
آنها گفتند:
اوبونتو!
به این معنا که:
چگونه یکی از ما می تواند خوشحال باشد در حالی که دیگران ناراحتند!
پانوشت: " اوبونتو " در فرهنگ " ژوسا " یعنی " من هستم، چون ما هستیم "

۱۳۹۱ مهر ۲۵, سه‌شنبه

خرها عاشقند یا عاشق ها خرند؟!!

حسابگری روابط ما مسلمانان!!!

مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند!
ملا وقتی می خواست وارد شود، در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضنون:
از این درب عروس و داماد وارد می شوند و از درب دیگر دعوت شدگان!
ملا از درب دعوت شدگان وارد شد؛ در آنجا هم دو درب وجود داشت با اعلانی دیگر:
از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند!
ملا طبعا از درب دومی وارد شد؛ ناگهان خود را در کوچه دید!! همان جایی که وارد شده بود...!

پانوشت کوجه لوتکا: این داستان حکایت زندگی ماست! کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم ( رابطه هایی را آغاز می کنیم ) اما وقتی متوجه می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم!
روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست!
عشق بر مبنای ترس و ضعف، محاسبه گر است! اگر محبتی می کنیم، توقع جبران داریم؛ دوست داشتن های ما قید و شرط و تبصره دارد! حساب و کتاب دارد! اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود؛ اگر رابطه ای سودآور نباشد، آن را ادامه نمی دهیم!!
وای بر ما...

آزادی بیان به سبک جمهوری اسلامی!!

۱۳۹۱ مهر ۲۳, یکشنبه

راهنمای خواندن نسخه پزشک!!

قیمت رفاقت!

افشای ماجرای برکناری متکی!!

یک روز احمدی نژاد راه افتاد هلک و تلک رفت آمریکا... وقتی محمود خان وضعیت اونجا رو دید، توی دلش - جوری که بقیه متوجه نشن اون از آمریکا خوشش اومده - گفت:
عجب پیشرفتی! عجب کشوری! چه رفاهی! چه نظمی! چه سیستم اداری منظمی! چه تشکیلاتی! چه...
بعد رفت پیش اوباما و ازش پرسید:
بابا دمتون گرم! شما چکار کردید که اینقدر پیشرفت کردید؟! البته با ذکر مرگ بر آمریکا!!
اوباما گفت:
ببین! کارهای ما مثل کارهای شما هرتی پرتی نیست! ما وقتی می خواهیم وزیر انتخاب کنیم، از همه شان تست هوش می گیریم و باهوش ترین و به درد بخورترین آنها را انتخاب می کنیم؛ نه هر ننه قمری را...!
الان برات تست می کنم حالش رو ببری!
اوباما زنگ زد به هیلاری کلینتون و گفت:
هیلاری جان! عزیزم یه توک پا بیا دفتر من، کارت دارم!
از آنجا که اوباما مثل احمدی نژاد نبود، هیلاری با آرامش و سر فرصت رفت پیش اوباما؛ نه اینکه هول کنه و آب دستشه بذاره زمین و بدو خیابان پاستور...!
اوباما به هیلاری گفت:
یک سوال ازت می پرسم، ۳۰ ثانیه زمان داری که جواب بدی!
اون کیه که زاده ی پدر و مادرت هست، اما برادر و خواهرت نیست؟!
احمدی نژاد خودش هم هنگ کرد و توی جواب موند که یکهو هیلاری گفت:
خوب معلومه، خودمم دیگه!!
احمدی نژاد کف کرد و سریع برگشت ایران و زنگ زد به " متكی " وزیر خارجه و گفت:
آب دستته بذار زمین بیا اینجا کارت دارم!!
وقتی متكی آمد، محمود خان کلی داد و هوار راه انداخت و حنجره پاره کرد که:
خاک بر سرت! آخه این چه وضع مملکته آق منوچ؟! این چه وضع جهانه؟! مثلا تو وزیر امور خارجه ای! خجالت بکش! یه سوال ازت می پرسم، سه روز فرصت داری جواب بدی! وگرنه می فرستمت...
بعد پرسید:
اون کیه که زاده ی پدر و مادرت هست، اما برادر و خواهرت نیست؟!
متكی عزا گرفت که عجب سوال خفنی!! خلاصه رفت و هر چی فکر کرد چیزی به ذهنش نرسید...! یکهو یادش افتاد بره پیش " حجاریان " از نخبه های مزدور بدبخت استکباری کشورش که چند سال قبل بازنشسته اش (!) کردند و از اون بپرسه!
وقتی حجاریان رو دید گفت:
ای بدبخت غربزده! بگو ببینم اون کیه که زاده ی پدر و مادرت هست، اما خواهر و برادرت نیست؟!
حجاریان سریع گفت:
خوب معلومه، خودمم دیگه!!
متكی کلی حال کرد و از ذوقش سریع رفت پیش احمدی نژاد و گفت:
کجایی محمود که من جواب رو پیدا کردم...
احمدی نژاد گفت:
خوب بگو ببینم اون چه کسیه که زاده ی پدر و مادرت هست، اما خواهر و برادرت نیست؟!
وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفت:
خوب معلومه، اون " حجاریان " دیگه!!
احمدی نژاد عصبانی شد و داد زد:
نه احمق...! نه گیج...! اون " هیلاری کلینتونه " هیلاری کلینتون...!
و اینچنین بود که متکی برکنار شد...!!!

۱۳۹۱ مهر ۱۱, سه‌شنبه

ممتاز ممتاز...!!!

همراه با قاصدک...

تورم نفس مردم را ستانده، مجلسیان در فکر خاله بازی!!

تشخیص اولویت ها و اقدام بر اساس آنها، از اولین و بدیهی ترین وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی است؛ با این حال بسیار مشاهده می شود که مجلسی ها در مسیری می روند و مسائلی برایشان مهم است که اساسا دغدغه مردم نیستند! این، درست همان جایی است که مردم را می آزارد و از این که می بینند وکلایشان در عوالمی سیر می کنند که متفاوت با خواست ها و نیازهای آنهاست بر می آشوبند!
همین یکی دو روز گذشته بود که خبر رسید بعد از گران شدن های مکرر انواع لبنیات، بار دیگر قیمت این مواد خوراکی پرمصرف تا ۳۳ درصد افزایش یافت!
و یا در ماههای اخیر ارزش پول ملی با سرعت تمام در سراشیبی سقوط قرار گرفته و هر روز از ارزش آن کاسته می شود؛ دلار، به رغم تکذیب رئیس جمهور و مقامات بانک مرکزی، به سمت مرزهای چهار هزار تومان حرکت می کند و در لحظه نگارش این یادداشت، ۳۴۵۰ تومان است!
گرانی به حدی بالا گرفته که حتی صدای اعتراض مراجع عظام تقلید نیز بلند شده است و در این میان، مردمی که برای خرید به بازار می روند، در جواب چانه زدن هایشان برای تخفیف، به کرات این پاسخ را می شنوند که قیمتها مال خرید قبلی است و حالا خودشان که بخواهند مجددا همان کالاها را تهیه کنند باید گران تر بخرند!
در میان این گرانی ها که از خوراک تا پوشاک و از مسکن تا درمان را شامل می شوند و کمر مردم را شکسته اند، مجلسی ها نه تنها اقدامی نمی کنند، بلکه عملا سکوت هم کرده اند؛ گو اینکه معتقدند گرانی، تقدیر لایتغیر ملت ایران است و نه تنها کاری نمی توان کرد، بلکه کاری هم نباید کرد!! اما برای خالی نبودن عریضه می توان به حاشیه هایی پرداخت که هر چند برای ملت اهمیتی ندارد ولی لااقل وقت مجلسی ها را پر می کند تا حقوقشان حلال شود!!
به عنوان مثال، در حالیکه نمایندگان در قبال گرانی های روزافزون و افزایش مستمر قیمتها سکوت کرده اند و مردم ایران، انتظار عمل از وکلایشان دارند، بحث روز مجلس که می بایست توجه به این مسائل مردمی باشد، این است که وزیر ورزش را استیضاح کنند که چرا معاونت ورزش بانوان را حذف کرده یا به امور ایثارگران در این وزارتخانه بی توجه است و به مسائل فرهنگی در ورزش اهمیت نمی دهد و ورزش زورخانه ای مشکل دارد و نظایر این...!
به راستی آیا دغدغه مردم اینها هستند و این که " فردی به نام عباسی وزیر ورزش باشد یا نباشد " یا آنکه مردم غم نان دارند و هشت شان گرو نه شان است و از این که می بینند روز به روز و گاه ساعت به ساعت و لحظه به لحظه، ارزش پول مملکت شان پایین می آید و قدرت خریدشان در هم می شکند، نگرانند؟!
استیضاح، هر چند " حق " مجلس است، اما رسیدگی به معیشت و زندگی مردم " وظیفه " مجلسیان است و تصویر مجلس، هنگامی زشت می شود که وظیفه را بر زمین بگذارند و به دنبال حقوق (!) شان باشند!!
به نظر می رسد دست کم، بخشی از نمایندگان از مطالبات مردم منحرف شده و در پی بازی های سیاسی خودشان هستند و ماجرای استیضاح وزیر ورزش، درست در وسط میدان گرانی ها نشان می دهد که بسیاری از آقایانی که به نام ملت بر کرسی های وکالت ملت تکیه زده اند، اوضاعشان به حدی خوب است که گرانی ها را حس نمی کنند و تنها نگرانی شان، مشکلات فدراسیون قایقرانی و لیگ برتر و ورزش زورخانه ای و مواردی از این دست است!!
البته این احتمال هم وجود دارد که بخواهند با حاشیه های این چنینی، حواس مردم را از مشکلات اصلی منحرف و به مسائل بی فایده ای مانند استیضاح، سرپرستی وزارتخانه، رای اعتماد به وزیر معرفی شده و... مشغول کنند!!

و اما سخنی با مجلسی ها:

آقایان و خانمها! باور کنید که اینها هیچ کدام درد و دغدغه مردم نیستند؛ همین دیروز اعلام شد که " پارازیت ها " سقط جنین را در کشور افزایش داده است... مصرف شیشه و کراک بالا رفته است... قیمت کالا و خدمات هم روز به روز افزایش می یابد... سکه و ارز هم که هر روز رکورد تازه ای می زنند...!
اگر واقعا نماینده مردم هستید، به جای تسویه حساب های سیاسی و گرو کشی های جناحی و استیضاح بازی در این ماههای آخر عمر دولت، به داد مردم برسید و اگر راست می گویید و هنری دارید، آن را در کاستن درصدی ولو اندک از گرانی ها نشان دهید؛ و الا استیضاح که عبارت است از " نوشتن یک کاغذ A4 خطاب به هیات رئیسه مجلس و دادن رای موافق یا مخالف یا ممتنع " کاری است که از عهده هر انسانی که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، بر می آید! بر خلاف، مدیریت بازار و کاستن از قیمت ها " مردان تدبیر " می خواهد...

در پایان نگارش و ویرایش این مطلب، دلار ۳۶۰۰ تومان و سکه ۱۳۵۰۰۰۰ تومان شد...!!!

جاوا اسكریپت

كد موزیك بی کلام

كد موزیك بی کلام